دزدکی دیدم و خندیدم من
که تو از دور نبینی مرا
من همش از پس آن پرده تورا میدیدم
و تو انگار که در نقش خیالم هستی
خنده ئ تو به دلم قندی بود
نگه تو به من آهنگی بود
من ندانستم که تو آخر نشوی
یار من ،مونس من،همدم من
باز هم از پس آن پنجره ئ رو به تو
و از آن گوشه پرده به تو من می دوزم
نگه دلهره انگیزم را
شاید این بار ببینم به تمام
قرص روی مه زیبایت را
و چه دلشوره ای در دل دارم
هر زمان روی تورا می بینم
ولی افسوس همش رویا شد
خواب خوش از پس بیداری شد
آنگه از خواب پریدم من و دیدم
نه تو ماندی و نه من از بر خود
رفتی اما من و تنهائی و غم ماند بجا
و بگویم بخود آخر
<<تا دگر نقش نبندت به خیالت تنها<<
6833 بازدید
2 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
10 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian